باربدباربد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

باربد عزیز دل مامان و بابا

احساس نآامنی

عزیز دل مامان این روزها خیلی احساس نآامنی میکنه دیگه هیچ کجابدون من نمی مونه جریان این همه نآامنی از یک خواب شروع شد .باربد عزیزم هفته قبل از خواب بلند شد و شروع کرد به گریه کردن و گفت خواب دیدم مامانی تو مردی. از اون شب به بعد باربد احساس نآامنی میکرد و روزبه روز این احساس بیشتر میشد جوری شده که دیگه توی کلاسهاش هم بدون من نمیره .موقعیت خیلی بدی هم برای من هم برای باربد چون باربد بچه خیلی مستقلی بود که حتی بدون من و باباش یک هفته اصفهان موند .الآن بدون من دستشویی هم نمیره البته با  مشاور باربد صحبت کردم  گفت همه چبز  را زمان درست میکنه ولی این روزها باید به باربد بیشتر توجه کنید تا از این موقعیت بد خارج بشه. دوران بسیار...
10 دی 1393

عاشقانه ای برای باربدم

        باربدم  آرام آرام قد می کشد و من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم...   او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم...   او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم...   او آرام در آغوشم آرام می گيرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم...   او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند...   او بازی می کند... کودکانه... می پرد ...حرف می زند...   به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید!   و من... کودکانه... در ...
3 دی 1393