باربدباربد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

باربد عزیز دل مامان و بابا

سوالات باربد

عزیزم چند وقتی میشه ازمون در مورد چیز های مختلف  سوال میکنی ؟؟وپشت سر هم همش میپرسی این چی چی یه ؟؟؟؟؟؟؟؟ عاشق اینجور سوال کردناتم از صبح که بیدار میشی هر جا میری یک چیز جدید که میبینی میپرسی این چی چی یه ؟    و با دقت هم گوش میدی دیروز توی آشپزخونه ازم پرسیدی مامان این چی چی یه ؟ من هم گفتم آبچکان دوباره دستت را بردی طرف یه چیز دیگه و گفتی این  چی چی یه؟ من باز هم گفتم آبچکان دیدم کمی تعجب کردی ولی من حرفم را درست کردم گفتم آبچکان بزرگ -آبچکان کوچولو دیدم ایندفعه منظورم را فهمیدی . گذشت تا امروز رفتیم کارگاه بابا مهدی یک دفعه یکدونه آبچکان دیدی و به بابا گفتی  بابچونه بج...
5 تير 1391

شی کاکایا

عزیز دلم این روزا فقط شیرین زبانی میکنی و دل من و بابا را میبری شیطونیهات هم خیلی باحال  شده .عاشقتم کوچولوی مامانی .تازه یاد گرفتی بگی شیر کاکائو خیلی قشنگ میگی دایی روزی یک بار از  اصفهان زنگ میزنه و میگه تو براش بگی شیر کاکائو تو هم میگی( شی کاکایا) اتفاقا خیلی هم دوست  داری صبح که از خواب بلند میشی یک راست میری سر یخچال و پشت سر هم میگی (شی کاکایا). ...
25 ارديبهشت 1391

سرسره

عزیز دلم این روزا فقط تمام فکرت سرسر(سرسره).از خواب که بیدار میشی بهونه سرسر  را میگیری .مامانی بهت میگه پسرم الان خورشید تو آسمونه هوا هم گرمه آفتاب هم پوستت  را  اذیت میکنه بذار خورشید که رفت لالا کنه مامانی باربد را میبره پارک تا سرسره بازی کنه. بعد از این حرفهای من میدوی میری تو تراس با اون زبون شیرینت میگی( جورشید برو).عاشقتم  چون هر لحظه با این کارات من را دیوونه میکنی .دیگه عزیز دل مامان پارک را هم میشناسی تا از دم یه پارک رد میشیم .با دستت نشون  میدی ومیگی سرسر.   .   ...
4 ارديبهشت 1391