با اینکه عزیز دلم ثانیه هامون با هم طی میشه ولی نمیدونم چرا بعضی موقع ها دلم برات خیلی تنگ میشه عزیز مادر خیلی دوستت دارم تو در تموم سلولهای زندگیم جات را پر کردی .این شعر را تقدیم تو میکنم جان دل. از دل افروز ترین روز جهان خاطره ای با من هست به شما ارزانی سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود گل یاس عشق در جان هوا ریخته بود من به دیدار سحر می رفتم نفسم با نفس یاس درآمیخته بود می گشودم پر و می رفتم و می گفتم : های بسرای ای دل شیدا، بسرای این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویز ترین شعر جهان را بسرای آسمان، یاس،...