دزد دریایی
هفته پیش مامان ن و باباجی و دایی اومدن تهران مامان ن چشمش را عمل کرده برای همین روی چشمش را پانسمان کرده بود . در نظر اول که باربد مامان ن را دید کمی ناراحت شد و سعی میکرد نره سراغ مامان ن و با باباجی بازی میکرد و اصلا به روی خودش نمی آورد که مامان ن هم اونجاست بعد از یکی دوساعت باربدکه انگار کنار اومده بود با این موضوع پیش مامان ن هم میرفت. شب که دیگه داشتیم میخوابیدیم یکدفعه باربد اومد پیشم و گفت : مامان گفتم : جونم گفت: چرا مامان ن دزد دریایی شده من: بابا جی : مامان ن : باربد : ...