باربدباربد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

باربد عزیز دل مامان و بابا

بوی عید

1390/11/29 1:48
626 بازدید
اشتراک گذاری

 

دیروز هر چی سعی کردم بیام بالا چیزی بنویسم نشد .این روزا هوا ابری یه جورایی دلم میگیره یاد پدربزرگم می افتم(روحش شاد) .بگذریم این روزا بابای آقا باربد بدجوری مشغولیت داره برای همین ما کمی تنهاییم هوا هم سرده نمیشه رفت بیرون ولی در عوض من وباربد تو خونه سرمون را گرم میکنیم تا حوصله مون سر نره .البته این روزا داریم به عید هم نزدیک میشیم آخ عید چه حالی میده این سومین عید نوروزی که عزیز دلم باربد با ماست.

بوی عیدی…

بوی عیدی...
بوی عیدی …
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذرنگی
بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ء نو
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه‌ء عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده‌ء لای کتاب

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی مو در می‌کنم

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور
برق کفش جفت‌شده تو گنجه‌ها

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم                         

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)