خلاق کوچولو من
دیروز با باربد جونی رفتیم کارگاه بابا مهدی وقتی میریم اونجا باربد که کلی کیف میکنه و بابایی هم خیلی دل به دلش میده اونجا یه تیکه چوب بر میداره با پیچ گوشتی شارزی باباش و فقط کارایی را میکنه که باباش انجام میده مو به مو .
خلاصه از کارگاه بابا مهدی من چند عدد چوب بریده شده با اشکال مختلف برداشتم از قبل هم گواش برای باربد خریده بودم به نظرم ایده جالبی اومد که باربد این چوبها را رنگ بکنه .
فردای اون روز یک پارچه پهن کردم و به باربد گفتم می خواهیم کاردستی درست کنیم شروع کرد به خوشحالی کردن تیکه های چوب و گواشها را آوردم گذاشتم روی پارچه بعد هم با باربد شروع کردیم به رنگ کردن چوبها خیلی خوش گذشت هم به من چون یاد دوران کودکیم افتاده بودم و هم به باربد چون دیگه هر کاری که دلش میخواست انجام داد .البته باربد خیلی علاقه داشت چوبها را روی هم بچینه و بعد رنگ کنه.
یک نکته جالب برام اینه که باربد وقتی چوبها را رنگ کرد گذاشتیم با هم خشک بشن وقتی خشک شدن چوبها را که بهش نشون دادم کلی ذوق کرد ومیگفت باربد اینها را رنگ کرده و از اون روز فقط با این چوبها بازی میکنه و باهاشون خونه میسازه .دیشب باباش بهش گفت باربد خونه مامان ن را بساز ساخت البته تیکه چوبها را به طور طولی کنار هم چیده بود و میگفت خونه مامان ن دوره . برام خیلی جالب بود چون این یک خلاقیت از باربد بود.قربون این خلاقیتاش برم.
اینم عکسای خلاق کوچولو من: