باربدباربد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

باربد عزیز دل مامان و بابا

اتمام پروژه پوشک

1391/6/12 15:52
636 بازدید
اشتراک گذاری

آغاز ابن پروزه از ٢ اردیبهشت بود این پروژه را با دلهره زیاد شروع کردم دلهره من هم بابت این بود که آیا موفق میشم یا نه ولی خدا را شکر به خوبی به اتمام رسید .البته ناگفته نمونه که باربد  در این پروژه واقعا خوش درخشید و واقعا به حرفهای مامان گوش میداد .

شرح و خلاصه کار این پروژه :

دوم اردیبهشت از اصفهان که برمیگشتیم دیگه تصمیم گرفتم باربد را از پوشک بگیرم اولش میترسیدم  و همه اش میگفتم آیا موفق میشیم (من و باربد ) یا نه .ولی خواستن توانستن است .

اول از جیش باربد شروع کردم توی خونه دیگه پوشکش نکردم ولی بیرون که میرفتیم پوشکش میکردم شانس بزرگ من شبها بود چون باربد از نوزادی البته ٧ یا ٨ ماهگی شبها جیش نمیکرد و من اکثر مواقع پوشکش نمیکردم پس وقتی شبها میخواست بخوابه میبردمش دستشویی تا جیش کنه و دیگه تا صبح دستشویی نمیرفت و صبح که بلند میشد زود میبردمش دستشویی و جیش میکرد . پس  چهار تا شش هفته طول کشید تا باربد یاد بگیره که باید جیشش را بگه البته هنوز تمرین مدفوع کردن را شروع نکرده بودم ولی بهش توضیح میدادم و میگفتم تو هم مثل مامان و بابا باید بری دستشویی و پی پی کنی ولی فشار و زور بهش وارد نمیکردم خلاصه دو ماه گذشت و من وباربد در حال یاد دادن و یاد گرفتن بودیم تا دوباره رفتیم اصفهان و ایندفعه توی راه و خونه مامان ن هم پوشکش نکردم  البته برای بیرون رفتن از شورت کمکی و پوشک استفاده میکردم وقتی از اصفهان برگشتیم ایندفعه تصمیم گرفتم برای بیرون رفتن هم دیگه از شورت کمکی و پوشک استفاده نکنم.البته باربد بعد از برگشتن از اصفهان دیگه توی خونه جیش و پی پیش را میگفت ولی وقتی میرفتیم بیرون هیچی نمیگفت و خودم هر ٤٥ دقیقه یا سرپاش میکردم یا میبردمش دستشویی دیگه یک ماهی شده بود که باربد را دیگه شورت کمکی و پوشک نمیکردم ولی هنوز وقتی بیرون میرفتیم نمیگفت که جیش یا پی پی داره تا اینکه یک روز توی ماشین گفت مامان جیش دارم خیلی خوشحال شدم چون قبل از اون وقتی میرفتیم بیرون هر ٤٥ دقیقه باید سر پاش میکردم دیگه خیلی خوشحال شدیم هم من و هم باباش و هر روز تشویقش میکردیم ولی هنوز تمام و کمال نمیگفت تا ایندفعه که رفتیم اصفهان دیگه شروع کرد به گفتن و هر جا میرفتیم چه مهمونی چه برای تفریح هم جیشش را میگفت هم پی پیش را .آخر موفق شدیم هم من و هم گلپسرم باربد.(این بود شرح پروژه ٤ ماهه ما)

پایان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

الهه مامان یسنا
18 شهریور 91 0:05
مبارک باشه باربد جون. آفرین مامانی خسته نباشی
نایسل
18 شهریور 91 15:26
سلام گلممم وای ببخشید من اینقدر در گیر بودمممم به خیلی وستا سر نزدممم شرمنده شوننن شدم گلممم خوبی تووو عزیزممم آفرین به این گل پسررر که دیگه راحتتت شدددد خسته نباش 1 ماهههه چه طولانی
نایسل
18 شهریور 91 15:27
رمز تست nini
زهرا از نی نی وبلاگ213
18 شهریور 91 18:12
آفرین به باربد و مامان مهربونش= D>
ارزو
19 شهریور 91 13:25
سلام به پارمیس خانم عزیز و باربد جونی خودم
چندروزی سفر شمال بودم جای شما خالی
این شرح پروژه 4ماهتون باحال بودو آموزنده برای خودم
مرسی بوس بوس





عزیزم تو همیشه به ما لطف داری.
الهه مامان یسنا
21 شهریور 91 9:54
خاله بهمون سر بزن