باربد و آرد بازی
امروز از صبح باربد بهونه گیری میکرد و هر کاری هم که براش انجام میدادم که شاد بشه به در بسته میخوردم خلاصه که جیگر مامان پشت سر هم بهونه میگرفت .
دیدم هیچ کاری بهتر و تازه تر از آرد بازی نیست پس بلند شدم یک سینی پر آرد کردم با یک کاسه آب و چند تا وسیله دیگه بردم تو حموم باربد جونی هم همینطور با تعجب منو نگاه میکرد تا بهش گفتم لباست را در بیار برو تو حموم و ارد بازی کن آخ بچه ام کلی کیف کرد و بازی کرد .
شده بود نانوا نان میپخت منم وظیفه داشتم نانها را تحویل بدم به مشتریها آخ جاتون خالی خیلی خوش گذشت.
اینم نان آماده شده که مامانی باید تحویل مشتری ها میداد:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی